کد قالب کانون در محضر قرآن کریم ـ جلسه دوم

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 72
بازدید دیروز : 387
بازدید هفته : 3560
بازدید ماه : 26249
بازدید کل : 53004
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 31 خرداد 1403

عکس نوشته قرآنی :: حوالی خدا

می‌گوید بدهکار هستم، یا صد میلیون تومان یا سه هزار و پانصد دلار، هر دو یک اندازه است، نمی‌گوید من بدهکار هستم، این صد میلیون تومان را می‌خواهی یا این ده دلار را؟ یعنی باید این دو عدل هم باشند.

صریح آیه هم این است که کافی است، پس باید عدل هم باشند.

برای همین این‌ها بیشتر تعجّب کرده‌اند. «فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ».

از طرفی مرحوم آسید علی بهبهانی اعلی الله مقامه الشّریف که بعداً متن ایشان را می‌خوانیم می‌فرماید که شهادت خدا معصومانه است. حال بیان «معصومانه» برای خدا بی‌ادبی است، اگر بگویم «بی‌خطا» است بهتر است، قطعی است، صدق محض است، پس باید در شهادت دوم هم این باشد.

وقتی شما به دادگاه می‌روید اگر بخواهید به یک گمان برسید دو شاهد کافی است، دو نفر در دادگاه شهادت می‌دهند که به آن بیّنه می‌گویند، دو نفر شهادت می‌دهند که ما دیدیم فلانی این کار را کرد، ولی شما می‌دانید که ممکن است آن دو نفر خدای نکرده تبانی کرده باشند یا اشتباه کرده باشند. برای حکم دادگاه که قاضی بخواهد حکم کند ممکن است این کفایت کند، اما برای یقین کردن کافی نیست، پنج نفر هم کافی نیست، ده نفر هم کافی نیست که بخواهید یقین کنید. چون دادگاه که بر اساس یقین حکم نمی‌دهد، اما نبوّت باید یقینی باشد.

«قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ» هم یقینی است، هم صدق محض است، هم کافی است. آن کسی که به او عطف شده است هم باید این ویژگی‌ها را داشته باشد، وگرنه معنا ندارد که با هم عطف کنیم، عطف باید در حکم مشترک باشد.

این‌ها گیر کرده‌اند، اصلاً لازم نیست که روایت داشته باشیم، شما باید بگویید این «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» یعنی چه کسی؟ اصلاً این قبا را می‌شود به تن چه کسی دید؟ اصلاً جایی نیست که ادعا هم کنند. برای همین مسلمین در دست‌انداز افتاده‌اند، ما باید با این آیه چکار کنیم؟ تنها جایی هم هست که شهادت خدا در مقام احتجاج چه بسا به غیر عطف شده است، خداوند شهادت پیغمبر و مردم را هم معمولاً اینطور عطف نمی‌کند، می‌فرماید تو شهید بر این‌ها هستی و این‌ها شهید بر مردم، یعنی جهت را یکی نمی‌گیرد. اینجا شهادت چه کسی است که می‌تواند کنار شهادت خدا قرار بگیرد؟ باید عصمت داشته باشد، باید کافی باشد، باید یقین‌آور باشد.

چند نقل را می‌خوانم که ببینید متفکرین چطور به گیجی افتاده‌اند.

آقای بغوی آدم خیلی مهمی است که کتب بسیاری دارد، سال 516 مرده است، می‌گوید: «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» مؤمنین اهل کتاب هستند.

سؤال می‌شود این مؤمنین اهل کتاب چطور هستند؟ خطا نمی‌کنند؟ به فرض که یک نفر و دو نفر و سه نفر از مؤمنین اهل کتاب اسلام آوردند، به نظر شما این یقین می‌آورد؟ مسلماً نه.

ممکن است بگوید مگر خدا همیشه به یقینیات متمسک است؟ نه! همیشه نیست، گاهی اوقات امور عقلایی هم هست، گاهی اوقات امور ظن معتبر هم هست، اما اینجا که مقام احتجاج بر نبوّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است یقین لازم دارد، به شهادت خدا هم عطف شده است. غیر از اینکه آیات مکی است، مؤمنین اهل کتاب کجا بودند؟ هنگامی که آیه نازل شد که مؤمنین اهل کتاب نبودند.

وقتی خودش می‌بیند که این استدلال محکم نیست می‌گوید «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» کیست؟ عبدالله بن سلّام است که در مدینه مسلمان شد؟ می‌گوید سعید بن جویر گفته است که چطور ممکن است در حالی که سوره مکی است؟ سوره در مکه نازل شده است اما اهل کتابی که مسلمان شده‌اند در مدینه مسلمان شده‌اند.

لذا می‌گوید که ما این را اینطور بخوانیم و بگوییم «مِنْ عِنْدِهِ عِلْمُ الْكِتَابِ»، بگوییم که خدا می‌فرماید «بگو شهادت خدا میان من و شما کافی است و کسی که علم کتاب از جانب اوست، یعنی همان خدا»!

با اینکه یقین دارد هیچ کسی نمی‌پذیرد، خود او هم نمی‌پذیرد، اما دیگر حرف را ادامه نداده است.

مانند این است که بگوییم «کاشانی آمد و طلبه». شما از این جمله دو نفر را می‌شنوید یا یک نفر را؟ مسلماً دو نفر را. صفت و موصوف را که اینطور به هم عطف نمی‌کنند. اگر می‌خواهی یک نفر را بگویی باید بگویی «کاشانیِ طلبه آمد».

چرا بغوی چنین حرفی را می‌زند؟ برای اینکه گیر کرده است.

اگر خدای متعال می‌خواست اینطور بفرماید باید می‌فرمود «قل کفی بالله الذی من عنده علم الکتاب شهیدا بینی و بینکم»، آن خدایی که علم کتاب نزد اوست کافی است بین من و شما شهادت بدهد.

برای همین هم هیچ کسی این را نپذیرفته است و بعضی‌ها مانند بغوی و زمخشری در کشّاف از سر قحطی معنا در اینجا سکوت کرده‌اند و جلو نرفته‌اند و گیر کرده‌اند.

این‌ها فحول علمای امّت هستند که در گِلِ معنا گیر کرده‌اند؛ می‌فهمند اگر بخواهند به مدلول آیه تن بدهند کار تمام است. می‌فهمند اگر بخواهند به تناقضاتی که می‌فهمند تن بدهند کار تمام است. تمام این اشکالاتی که من کردم را مفسران عامه کرده‌اند و ما هیچ حرف جدیدی نزده‌ایم. هیچ حکمی بین همه مشترک نیست، خودِ همین موضوع نشان می‌دهد که فهمِ آیه وجود ندارد.

فخر رازی فحل الفحول است، می‌گوید: «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا» عده‌ای گفتند تو پیغمبر نیستی، خدا احتجاج کرد، به دو امر استدلال کرد، شهادت خدا بر نبوّت. مراد از شهادت معجزات پیامبر و قرآن است که معلوم بود از جانب خدا است، ظهور شهادت خدا به این است.

منظور او معجزه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است که از جانب خدای متعال است، حال شما ببینید در زیارت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داریم «السلام علیک یا معجزً لِرِسالَتِه»، همه‌ی معارف با هم انسجام دارد.

او می‌گوید یکی از آن‌ها معجزات است، اگر دو نفر به دادگاه بروند و بگویند ما شهادت می‌دهیم که حق با این شخص است، ممکن است قاضی حکم بدهد، چون لازم نیست قاضی به یقین رسیده باشد. دو نفر شاهد ظن معتبر است اما یقین نیست، ولی شهادت خدای متعال یقینی است. پس شهادت بعدی هم باید یقینی باشد.

دومی هم «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ». اولاً این قسمت را دو نوع خوانده‌اند…

همین «دو نوع خوانده‌اند» گیر است، چرا می‌خواهی نوع خواندن را تغییر بدهی؟ برای اینکه نمی‌توانی معنا کنی.

عرض کردم که این عطف استهجان دارد.

می‌پرسید این «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» چه کسی است؟ می‌گوید این شهادت اهل کتاب است که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ایمان آوردند و گفتند ما هم در تورات و انجیل علائمی فهمیدیم که پیغمبری خواهد آمد.

یعنی خود او همین اشکالی که ما می‌کنیم را می‌کند.

می‌گوید سوره مکی است، اهل کتابی که در مدینه مسلمان شده‌اند که نمی‌توانند مراد آیه باشند.

می‌گوید گفته‌اند که این یک آیه مدنی است.

ما توضیح دادیم که اولاً موضوع سوره کامل یکی است، کمتر سوره‌ای هست که اینقدر انسجام موضوعی داشته باشد، معمولاً سوره‌ها چند فصل و چند موضوع دارند.

اگر بخواهیم بگوییم یک آیه بر خلاف بقیه آیات مدنی است اولاً باید دلیل بیاوریم، خود آیات روشن است که مکی است، کجا نقل شده است که مدنی است؟ هیچ کجا! چون نتوانسته است معنا کند می‌گوید می‌گوییم که مدنی است که خلاص بشویم!

بعد می‌گوید یک اشکال دیگر هم هست و آن هم این است که اگر دو نفر از اهل کتاب هم آمدند و شهادت دادند، این‌ها که عصمت ندارند، این‌ها می‌توانند تبانی کنند، بلاتشبیه کافری بگوید به دو نفر از اهل کتاب پول داده‌اید که بیایند و شهادت بدهند، این که یقین‌آور نیست. این اشکال وارد است پس نمی‌تواند اهل کتاب باشند.

یعنی اگر آیه مدنی هم بود نمی‌توانستند اهل کتاب باشند.

پس اولاً آیه مدنی نیست و مکی است، ثانیاً اگر مدنی هم بود تفاوتی نداشت.

ان شاء الله بعداً عرض می‌کنیم که این «شهادت» دقیق یعنی چه، «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» علم و کتاب یعنی چه.

می‌گوید اگر کتاب را «قرآن» بگوییم، بگوییم هر کسی ایمان آورده است و قرآن را خوانده است فهمیده است که معجزه است. مؤمنین که قرآن را خوانده‌اند و فهمیده‌اند!

می‌گوییم خودتان همین یک آیه را هشتاد تفسیر کرده‌اید و نهایتاً هم نفهمیده‌اید یعنی چه! ما را به چه کسی حواله می‌دهید؟ آیا مؤمنینی که قرآن را خوانده‌اند و فهمیده‌اند، یقین داریم و عصمت دارند؟ آیا علم الکتاب دارند؟ واضح است که نه! همین یک آیه نشان می‌دهد که ندارید که اینقدر حرف‌هایتان با هم تفاوت دارد.

می‌گوید قول سوم این است که بگوییم هر کسی به تورات و انجیل علم داشته باشد و بیاید، ما او را قبول می‌کنیم.

می‌گوییم خودِ همین هم ادعاست، این یعنی چه کسی؟ شاهدی که تورات و انجیل را خوانده است و فهمیده است و تأیید می‌کند که این کتاب معجزه است کیست؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: در محضر قران
برچسب‌ها: قرآن شناسی